حائل

-میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست-

حائل

-میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست-

کلمات کلیدی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۳/۰۸/۲۵
    492
  • ۰۳/۰۸/۰۷
    491
  • ۰۳/۰۷/۱۰
    490
  • ۰۳/۰۷/۰۱
    489
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

مشکل کجاست؟

الحق که جا داشت وقتی معلم هندسه دوسال پیشم (که از قضا مدیر مدرسه‌مان هم هست) وسط راهرو می‌گوید: "می‌بینم اخیرن داری کار می‌کنی، دهم که درس نمی‌خوندی"، لپش را بکشم و بگویم: "وقتی بقیه نمره‌هایم اختلاف فاحشی با نمرات هندسه دهم دارد، مشکل از تدریس شماست نه درس خواندن من" :)

 

چگونه بمیریم؟

با خبر شدم پسر جوانی در حین جداسازی پارچه‌ها و پرچم‌های محرم، زمین افتاده، مدتی در کما بوده و حالا مرده. به هرحال از یک شب سکته کردن در هشتاد و چندسالگی مدل قشنگ تری برای مردن است، نه؟

پ.ن: هوا سرد است و خیال آغوشت به اندازه کافی گرم نیست...

 

-چرا عکس نمی‌ذاری؟

-عکس جدید ندارم.

-بریم بیرون بگیرم ازت. چه مدلی دوست داری؟

-مدلی که دوست دارمو الان نمی‌تونم بگیرم.

-چه مدلی دوست داری مگه؟

-دلم یه دونفره‌ای که می خواد که نفر دومش محو باشه تو عکس. فقط خودم و خودش بدونیم نفر دوم کیه...

-...

-من بلاگردونِ تو... جونِ من قربونِ تو...

از حرف‌های امشب امام علی به پیامبر. 

نیست؟

دقایقی قبل از عدد ۵ای که روی کاغذ نوشته بودم، ترسیدم. زیبا نیست؟ 

هو الحبیب

در این چند دقیقه باقیمانده از امروز باز می‌خواهم از شما تشکر کنم. که زندگی ما بدون شما هرچه که نامش باشد، زندگی نبود. مهم‌ترین سوالی که ذهنم را مشغول کرده این است که آنهایی که خدای را تو نمی‌شناسند، به چه زنده اند؟ چه انگیزه‌ای دارند که وقتی ناراحتند، وقتی زمین می‌خورند  وقتی کسی ولشان می‌کند، چندتا قرص نخورند و زندگی‌شان را برای همیشه تمام نکنند؟ چه انگیزه‌ای دارند که از پنجره پایین نپرند؟ منطقی به نظر نمی‌رسد... تحمل درد در زندگی وقتی هیچ چیز قرار نیست ادامه بیابد، منطقی نیست... باز هم ممنونم از شما. برای آموختن آنچه بلد بودید به ما. برای آموختن اینکه می‌توان از بعضی چیزها به خاطر بعضی چیزهای دیگر گذشت.

.

فرماندهان سپاهش به معاویه نوشته بودند زنده‌اش را می‌خواهند یا مرده‌اش را. من به این فکر می‌کنم که ما چندبار مرده و زنده امام زمانمان را تحویل نفسمان داده ایم؟ تحویل نگاهمان. تحویل دلمان. ما خودمان فاعل تمام فعل‌های روضه‌هایی هستیم که می‌شنویم. ما هم بی‌بخاریم. خسته ایم. بی‌حوصله ایم. آماده هزینه دادن و مردن نیستیم. ما هم از جمله آنهاییم که حسن را و حسین را تنها خواهیم گذاشت. سالهاست به شعار دادن عادت کرده ایم. دیگر حالم از این توهم که ما آدم‌های خوبی هستیم حالم به هم می‌خورد. ما بی‌بخارترین و بی‌غیرت‌ترین انسان‌های تمام تاریخیم. خسته‌ترین آدم های تاریخ. چشم و دلمان به هرچه گناه است عادت کرده. بترسیم از روزی که امام زمانمان را تحویل دشمنش دهیم و این بار بین خود و خدایمان نماند. ثبت شود در تاریخ..‌.

بنده هیچ سنخیتی با افکار و عملکرد آقای احمدی‌نژاد ندارم اما امروز شنیدم توی مجمع سالانه سازمان ملل یک صندلی برای امام زمان خالی می‌کرده. حتی شاید این کار هم در یک نشست بین‌المللی محلی از اعراب نداشته باشد  اما اینکه هرجایی می‌نشینیم، هر راهی که می‌رویم، هر غذایی که می‌خوریم، یک جای خالی هم (توی دلمان) برای امام زمان بگذاریم، خیلی قشنگ است.

پ.ن: یاد جشن‌های دو سال پیشمان بخیر که "به افتخار قدوم مبارک امام زمان، بزن کف مرتب رو" و من همیشه در حسینیه را نگاه می‌کردم‌...

پ.ن: یاد داستان کوتاهی هم افتادم که تا خط آخر پر از صحنه‌های عاشقانه‌ای در یک کافه بود. خط آخر، صاحب کافه به شخصیت داستان تذکر می‌دهد که باز هم با توهم‌هایش بقیه مشتری‌ها را ترسانده...