حائل

-میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست-

حائل

-میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست-

کلمات کلیدی
آخرین مطالب
  • ۰۳/۰۸/۲۵
    492
  • ۰۳/۰۸/۰۷
    491
  • ۰۳/۰۷/۱۰
    490
  • ۰۳/۰۷/۰۱
    489
  • ۰۳/۰۶/۲۸
    487
  • ۰۳/۰۵/۱۰
    486
  • ۰۳/۰۳/۱۳
    485

تابستان آقای دکتر مرادی می‌گفت از نزدیک‌ترین تشبیه‌ها برای رابطه خدا و ما، نویسنده یک داستان و شخصیت‌های آن است. جمله‌ای هم از ابن‌عربی شنیده‌ام که گفته است ما تخیل خداوندیم. هردو نهایت حرفشان یکی است: تعامل میان ما و خدا چه معنایی دارد اصلن؟ ما کیستیم و او کیست؟ خواستن از او، حرف زدن با او چه معنایی دارد؟

شخصیتی از یک داستان را تصور کنید که با نویسنده‌اش حرف می‌زند. یا شخصیتی خیالی که از خیال‌پردازش خواسته‌ای دارد. یک‌جوری نیست؟ خنده‌دار نیست اصلن؟ حالا بدتر از این، شخصیتی داستانی را تصور کنید که مسیری بر خلاف آنچه نویسنده‌اش خواسته را طی کند. یا مثلن گاهی اوقات به نویسنده‌اش غر می‌زند، به او اعتراض می‌کند، حتی با او قهر می‌کند. شخصیتی خیالی که به خیال‌پردازش غر می‌زند...

نمی‌دانم چرا اینها را نوشتم. من از تعامل با خدا، با نویسنده‌ام، مطلقن چیزی نمی‌فهمم. از رابطه‌ای که باید با او داشته باشم چیزی نمی‌فهمم. اما امروز به ذهنم رسید که توبه چه مفهوم عجیبی است. گاهی پیش می‌آید که آدم‌ها از همدیگر عذرخواهی کنند. عذرخواهی مفهوم عجیبی نیست، چون آدم‌ها جایگاه یکسانی دارند. حالا یکی‌شان پایش را از گلیمش درازتر کرده و از دیگری عذرخواهی می‌کند. اما خدا... چگونه ممکن است شخصیتی داستانی از نویسنده‌اش عذرخواهی کند؟ چه بگوید؟ اصلن چطور ممکن است شخصیتی داستانی از نویسنده‌اش تمرد کند؟ چقدر باید پست و حقیر شده باشد؟ کارش به کجا باید رسیده باشد...

نمی‌دانم. به هرحال، جز وصل تو دل به هرچه بستم، توبه...

  • ۰۴/۰۲/۱۵
  • mosafer ‌‌‌‌‌