حائل

-میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست-

حائل

-میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست-

کلمات کلیدی
آخرین مطالب
  • ۰۳/۰۸/۲۵
    492
  • ۰۳/۰۸/۰۷
    491
  • ۰۳/۰۷/۱۰
    490
  • ۰۳/۰۷/۰۱
    489
  • ۰۳/۰۶/۲۸
    487
  • ۰۳/۰۵/۱۰
    486
  • ۰۳/۰۳/۱۳
    485
  • ۰۳/۰۲/۳۱
    483

ا.ت گم شد!

هو الحبیب

امروز چند استوری عجیب دیدم که اعلام می‌کرد کسی گم شده و از همه دوستان و آشنایان تقاضا می‌کرد اگر اطلاعی از او در دست دارند، خبر بدهند. گویا دیروز صبح از خانه خارج شده، موبایلش را با خودش نبرده و تا الان برنگشته. ضمنن درخواست کرده بودند اگر شخص مورد نظر چیزی درباره مکانی داخل یا خارج تهران به کسی گفته، به خانواده‌اش اطلاع بدهند. بگذریم از اینکه این آقا کجا رفته و چه شده، اما من هم بارها به فرار فکر کرده ام. به این فکر کرده ام که اگر یک روز صبح از خواب بیدار شوند، چندساعتی بگذرد و ببینند هیچ نشانی از من نیست، چه می‌کنند. احتمالن در اولین قدم برای سر زدن می‌آیند توی اتاق. می‌بینند خواب و توی اتاق نیستم. بعد به گوشی‌ام زنگ می زنند که چون سایلنت است، صدا نمی‌دهد و چندبار دیگر زنگ می‌زنند. بعد آن را جایی گوشه کنار تختم پیدا می کنند. بازش می‌کنند و می‌بینند با هیچ کس قرار فرار نگذاشته ام و به هیچ باند قاچاق انسان یا مهاجرت از طریق دریایی نپیوسته ام. بعد چیکار می‌کنند؟ اصلن چقدر طول می‌کشد تا بفهمند نیستم؟ بقیه چطور؟ چقدر طول می‌کشد تا آنلاین نبودنم نگرانشان کند؟ چقدر طول می‌کشد اولین نفر دلش تنگ شود؟ آنها که نگران می‌شوند، یا مثلن دلشان تنگ می‌شود، نگران خودمند یا خودشان؟ نمی‌دانم... اما به هرحال فرار هیچ وقت ایده بدی نیست. فراری به درازای چندسال. خوابیده در سردخانه یک قبرستان بزرگ. بعد که آن چندسال گذشت، کسی بیاید، در کشوی آهنی سردخانه را باز کند و بگوید حالا می‌توانم ادامه بدهم...

البته این افکار مال خیلی وقت پیش بوده. برای علی شانزده ساله خیلی مهم بود که اولین نفر کِی و حتی کی به نبودنش پی می‌برد. اما الان؟ نه. الان بیشتر به شنل جادویی هری پاتر نیاز دارم تا حتی کسی اتفاقی هم شده مرا نبیند...

  • ۰۰/۰۶/۰۷