چندساله که شب بیست و سوم آرزوهام رو مینویسم روی یه کاغذ و میذارمش صفحه اول سوره یاسین. امشب آرزوهای پارسال رو خوندم. آخریش رو یادم نبود که نوشتم. یکی مونده به آخری رو هم. به هرحال، یکیش مستجاب شده و یکیش نه. و به هرحال، اونی که مستجاب شد رو میخوام که مستجابتر بشه و اون یکیش رو دیگه نمیخوام. چه اتفاقایی میتونه بیفته تو یه سال...
.
خدایا تقدیر من رو مهدیت قرار بده. دوست داشتنش. خدمتش. حرف زدن باهاش. دلتنگ شدن براش. خدایا تو همه ثانیههام مهدیت رو بنویس. تو هر نفسم گرمای عشقش رو پر کن. تو هر قدمم شوق رسیدن بهش رو بریز. آه، خدای من...
- ۰۲/۰۱/۲۳