حتی حوصله سال تحویل هم ندارم...
پ.ن: ایده جدیدم این است که انتخاب رشتهام را بزنم مشهد و تا روز قبل از اعلام نتایج نهایی به هیچکس چیزی نگویم. بعد یکی از این موبایلهای دکمهای خیلی قدیمی بخرم و خودم را برای همیشه از هیاهوی تهی این شهر تاریک رها کنم... دوست دارم معلم شیمی سادهای باشم یک گوشه از مشهد که هرروز قبل از کلاس نمازش را توی حرم میخواند، لباس سادهای به تن میکند و یک تسبیح با مهرههای سرخ دور مچ راستش میبندد. من خیلی خستهتر از ادامه دادن زندگی در این شهر شلوغم...
- ۰۰/۱۲/۲۹