ما همه از صدقه سری شماست که زندهایم خانم. نفسهای ما را گره بزنید به نفسهای پسرتان، بند بند دلمان را وصل کنید به تارهای مویش و لحظه لحظه زندگیمان را پیوند بزنید با دوست داشتنش. ما از او ممنونیم به خاطر همه وقتهایی که داشتیم میرفتیم، اما او نگهمان داشت. همه وقتهایی که گریهمان گرفت، اما او بغلمان کرد. از او ممنونیم به خاطر روزهایی که داشتیم فراموشش میکردیم، اما خودش را -تلخ یا شیرین- به ما یادآوری کرد. ما چقدر خوشبختیم که او را داریم. که عصرهای جمعه دلمان برایش تنگ میشود. که از چند ماه مانده به نیمه شعبان آرام و قرار نداریم. ما چقدر خوشبختیم...
پ.ن: چهارشنبه امتحان ریاضی داریم و رسمن هیچی بلد نیستم :)
- ۰۱/۱۰/۲۳