حائل

-میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست-

حائل

-میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست-

کلمات کلیدی
آخرین مطالب
  • ۰۳/۰۸/۲۵
    492
  • ۰۳/۰۸/۰۷
    491
  • ۰۳/۰۷/۱۰
    490
  • ۰۳/۰۷/۰۱
    489
  • ۰۳/۰۶/۲۸
    487
  • ۰۳/۰۵/۱۰
    486
  • ۰۳/۰۳/۱۳
    485
  • ۰۳/۰۲/۳۱
    483

422

خسته‌ام، کم آورده‌ام و قطرات اشک دارند صورتم را خیس می‌کنند. اولین‌ها همیشه همانقدر که جذابند، سختند. مثل اولین بار که عاشق شدم. اولین بار که رانندگی کردم. اولین بار که خداحافظی کردم. اولین سال بعد از دبیرستانم هم دارد خیلی سخت می‌گذرد. خیلی سخت‌تر از آنچه توقعش را داشتم. خیلی سخت‌تر از تصور احمقانه «کنکورتو بده دیگه بعدش تمومه». آدم اگر واقعن بخواهد کاری بکند و به چیزهایی که دوست دارد برسد، هیچ‌چیز، هیچ‌وقت تمام نمی‌شود. صبح زود بیدار شدن‌ها تمام نمی‌شوند. تا دیروقت شب بیدار بودن‌ها تمام نمی‌شوند. سختی‌ها و گریه‌ها تمام نمی‌شوند. 

خسته‌ام. هیچ ایده‌ای از خودم ندارم. اسمم دقیقن چیست؟ دانشجو؟ پس چرا درس نمی‌خوانم؟ چرا دوست ندارم بیشتر وقتم در دانشگاه بگذرد؟ معلم؟ پس چرا کلاس‌هایم آنطور که دوست دارم پیش نمی‌رود؟ چرا چیزی که می‌خواهم نمی‌شود؟ نمی‌دانم. من در این لحظه هیچ چیز نیستم. مطلقا هیچ چیز. 

امروز دلم می‌خواست گوشی‌ام را خاموش کنم و یکی دو روز با هیچ کس در ارتباط نباشم. قبلن بارها این کار را با خیال راحت انجام داده‌ام. امروز اما نمی‌توانستم. کار چند نفر به من وابسته است، باید جوابشان را بدهم. ممکن است م.ن پیام بدهد که فلان جای برنامه باید اصلاح شود. ممکن است ا.ش پیام بدهد که سوالات فلان آزمون چه شد. ممکن است ح.م پیام بدهد که برنامه فردا چه می‌شود. خودم باید به پ.ط پیام بدهم که برنامه سه شنبه قرار است چه باشد. ا.ن قرار است خبر بدهد که برنامه هفته آخر چه می‌شود. نمی توانم همه این کارها و آدم‌ها را رها کنم. 

موضوعاتی که پیش می‌آیند خیلی پیچیده‌تر از چیزی است که تصور می‌کردم. خیلی سخت‌تر از هندسه پایه کنکور. خیلی سخت‌تر از مسئله های شیمی با عددهای بد. موضوعاتی که پیش می‌آیند جواب ندارند. راه حل واحد ندارند. فکر نمی‌کردم دنیای بعد از کنکور این شکلی باشد. می‌دانم که هرچه از این بگذرد، همه چیز پیچیده‌تر می‌شود. سخت‌تر. نشدنی‌تر. 

باید بیشتر و بیشتر گریه کنم. حوصله ندارم دوباره بخوانم که متن اشکالی نداشته باشد...

پ.ن: این ترم یه درس آیین زندگی دارم که در روند طبیعی انتخاب واحد بهم نرسیده. با استادش صحبت کردم که می‌خوام بیام و قبول کرد. فکر کنم تنها انگیزه‌ام واسه دانشگاه اومدن همین کلاس دوساعته دوشنبه صبحا باشه. هععی.

  • ۰۱/۱۲/۰۷
  • mosafer ‌‌‌‌‌