اگر کسی بیست و سوم اردیبهشت ۱۴۰۱، یعنی دقیقن یک سال پیش از امروز، برایم تعریف میکرد که بیست و سوم اردیبهشت ۱۴۰۲، قرار است چکار کنم، محال بود باور کنم. محال بود باور کنم که صبح زود بیدار شدم، با تاکسی رفتم ایستگاه تازه تاسیس علامه جعفری و چند دیقهای میشود که نشستهام توی خط ۴ مترو. مقصد خیلی دور است. آنقدر دور که احتمالن تا ساعت ۱۰ که قرار گذاشتهایم نمیرسم آنجا.
.
برای اینکه بتوانم امسال را هضم کنم، بالا و پایینهایش را بچینم کنار هم و ببینم با خودم چکار کردهام، باید همه تابستان را فکر کنم...
پ.ن: شاید بهتر باشد مثل قبلن باز هم هرروز بنویسم...
- ۰۲/۰۲/۲۳